داستان این مجموعه مربوطه به سومین ملکه عصر گوریوست که بر علیه مردم تانگیوسیک از مانچوریا می جنگد تا بتونند سرزمینهای قدیم خود را احیا کند. بانو سانگدوک (چا شیرا) در جوانی بیوه شاه می شود و بعد از مرگ شوهرش، برادر سانگدوک به سلطنت می نشنید. این اتفاق مصادف با زمانی است که دشمنی گوریو و گوگوریو بیشتر شده و تلاش های سانگدوک برای بیرون کردن دشمنان از مناطق شمالی کشور، منجر به تهدید وی از جانب شاه (برادرش) می شود. شاه برای تحت فشار قرار دادن سانگدوک، تنها فرزند پسری او را نزد خود نگه می دارد و دیدار مادر و فرزند را قدغن میکند… بعد از مدتی شاه که فرزند پسری ندارد و مجبور شده خواهرزاده خود را به عنوان ولیعهد انتخاب کند
آخرین ماههای زندگی بولین و مبارزه او با جامعه مردسالار در انگلیس با آرزویش برای تأمین آینده دخترش الیزابت و آمادگی برای مواجه شدن با واقعیت منزجر کننده ی عدم موفقیت وی در به جا گذاشتن وارث...
هنگامی که پادشاه اوتر می میرد و بریتانیا با هرج و مرج روبرو می شود، مرلین یک ناشناس به نام آرتور را به عنوان پادشاه جدید به عنوان پسر پادشاه فقید، برخلاف خواسته های جاه طلبانه خواهر ناتنی خود، مورگان، معرفی می کند.
در حالی که طاعون بوبونیک در ایتالیا گسترش می یابد، گروهی از اشراف و خدمتکاران به یک ویلا عقب نشینی می کنند، جایی که گریز مجلل آنها به سرعت به هرج و مرج تبدیل می شود.
این سریال حول محور مردی به نام “کاپیتان” جریان دارد که در اواخر جنگ ویتنام چارهای جز مسافرت به کشور ایالات متحده آمریکا پیدا نمیکند. مردی که به عنوان یک پناهنده وارد این کشور شده و به جاسوسی روی میآورد. با این حال شرایط زندگی جدیدش سبب میشود تا نسبت به شغل مخفیانه خود دچار تردید شده و به همین سبب نیز وقایع غیرمنتظرهای را تجربه میکند.